جمعه هفته پیش جشن دندونی کارن جون بود
خیلی خوش گذشت کلی باکایی (بادکنک) بازی کردم ، نانا کردم ، بله (ژله) و ل له (شکلات) خوردم ..........
جدیدا خیلی بلا شدم به جای استفاده از الفاظ معمول متداول مامان و بابا می گم : مامانی من ..... بابای من ... کلی دل مامان و بابام غنج می ره
و تقریبا در مقابل خواسته هام نمی تونن مقاومت بکنن بخصوص وقتی با آب و تاب و کشش بسیار ادا می کنم ....
راستی دومین بهار زندگی من به همتون مبارک باشه ایشالاااااااااااااااااا
سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
تقدیم به شما از طرف دختر بهار 87 : صبا گلی