وقتی مادر میشی و یه گربه چاق و خپل میبینی به احترام اینکه شاید حامله!! باشه حالا چه از ازدواج دائم و چه از یه صیغه دو ساعته ..به احترامش..نه بابا کلاهتو که بر نمیداری..بلکه با محبت نگاش میکنی و توی دلت حتی میلی به پخخخخخخخخ کردن و جیغ کشیدن براش پیدا نمیشه.. و سندروم گربه ترسونی کم کم بهبود پیدا می کنه
وقتی مادر میشی دیگه یادت میره که چقدر از گذاشتن بچه روی میز رستوران بدت می اومد..حالا برای اینکه بتونی با بچه خوابیده دو لقمه غذا بخوری مجبوری دخملکت رو روی میز بخوابونی و به نگاه های چپ چپ مسوول سالن هم اهمیت ندی چون خواب راحت دخملک و خوردن یه غذای آدمیزادی روی میز برات مهم تر از کلا س رستورانه!! ( البته من این کار رو تا حالا فقط دو بار انجام دادم در بقیه موارد صبا همیشه بیدار مامانشه )
وقتی مادر میشی دیگه شب ها مثل آدمیزاد میخوابی چون یه فرشته کوچولو کنارت خوابیده که تا غیژ و غیژ کنی آنچنان زندگی رو نصف شب به کامت شیرین میکنه که قابل توصیف نیس ...
وقتی مادر میشی و کمک نداری و چیزی به ظهر نمونده با یه دست پیاز داغ رو هم میزنی و با دست دیگه روی پاهای دخملک که بغلته رو میپوشونی و حاضری روغن داغ بره توی چشم هات ولی خال روی پای دختری نیفته و همزمان با دست های دیگه ای که بعد از بچه دار شدن یهوووو روییدن روی بدنت ادویه رو از تو کابینت در میاری و برای ظهر مهربون همسرت قیمه درست میکنی از نوع لیمو دارش... ( صبای من کلی آشپزی بلد چون تا یک سال و اندی موقع آشپزی بغلم بود و تعجب آلود به محتویات قابلمه نیگا میکرد ... )
وقتی مادر میشی نصفه شب ها یکی بادست های کوچولوش غر غر کنان میزنه به پهلوت و این یعنی من گرسنه ام مامانی! اون وقته که فیلمی داری سر پیدا کردن دهن کوچولوش برای می می دادن بهش ... و بعد از شیر هم بگه مامان آب ، البته من این لحظه سرشار از عشق رو دو دستی تقدیم باباوحید میکنم تا از آب دادن به دخملکش لذت ببره ... و اون قد این دخملک من فهمیده هست که دیگه نصفه شبا می گه : بابا آب ، الهی قربون اون شکلش برم ...
وقتی مادر میشی بوی خوش پمپرز بچه ات هیج تداخلی توی اشتهات موقع غذا خوردن نداره که هیچ حتی اگه بچت بد غذا باشه برات بسیار مطبوع و لذت بخشه ! واقعا من با پمپرز های پر و پیمون صبا حال می کنم و خیالم راحت میشه که بچم غذا خورده ...
وقتی مادر میشی وقتی دو تا مروارید نوک تیز کوچولو میان زیر دستات و انقدرررررررر ذوق میکنی که حد نداره...
وقتی مادر می شه فصلهای زیبای پاییز و زمستون برات نفرت انگیز و طولانی میشه و لحظه شماری می کنی که تموم بشن و جوجت کمتر سرما بخوره ....
و نهایتا اینکه وقتی مادر می شی حاضری برا بچت با همه دنیا و آخرت بجنگی و عین خیالت هم نباشه ....
متن اصلی از وبلاگ http://alisa50-50.blogsky.com/ با مقداری دخل و تصرف