هفت پیش من در یک اقدام انتحاری تلوزیون رو شکوندم !!!!!!!!!!!!
الان همه میگید تو فسقلی چه جوری تلوزیون به اون گندگی رو انداختی شکوندی ؟؟!!!!!!!
جونم براتون بگه : یه چند وقتی بود که عین کلاغها تمام اجزای قیمتی و مورد علاقه ام رو ( از قبیل باتری، خودکار، لوگو و .... ) کنار تلوزیون قایم می کردم که در همین موقعا بود که فهمیدم میز زیر تلوزیون قابلیت چرخش داره و می چرخه خلاصه خرم و خندان و قدح باده به دست با اون دست دیگم هی صفحه چرخون زیر تلوزیون رو می چرخوندم .. هی می چرخوندم ... مامانم هی منو می آورد عقب ولی من دوباره میرفتم سر وقت اون تلوزیون بیچاره ... بابام هم هی به مامانم میگفت این آخرش این تلوزیون رو میندازه ها ! ولی هیچ اقدام اصلاحی انجام نمی داد (البته کاری هم نمی تونست بکنه تلوزیون تقریبا دیگه به دیوار چسبیده بود) .... خلاصه تا اینکه یه شبی از شباها که اهل خونه (مث بقیه خونه ها) نشسته بودن جلوی تلوزیون و منتظر سریال دلنوازان بودند و از نصیحت کردن من هم در این زمینه هیچ چیز عایدشون نشده بود، من همینطور که داشتم چرخونک رو می چرخوندم یه هو دیدم تلوزیون معلق زد اومد طرف من ... من خودم رو کنار کشیدم و خواستم اونو با دستام نگه دارم که بابایی نگذاشت و پرید منو هل داد و تلوزیون رو انداخت، مامانمم از حال رفت .... وای خدای من خیلی صحنه وحشتناکی بود ... خلاصه من میگم بابام اونو شکوند ولی مامان اینا میگن من شکوندم ! اصلن خوب کاری کردم شکوندمش (البته نشکست فقط لامپ تصویرش سوخت ) و این افتخار نصیب من شد که تو کل فامیلها و دوست و آشناها من اولین بچه ای بودم که همچین کاری کردم و اونا هم یه تلوزیون گنده و نو عایدشون شد . به نظر شما من اگه پسر بودم چه آتیشهای دیگه ای میتونستم بسوزونم ؟؟!! اگه موردی مونده بگید تا بسوزونم .
یه چیز دیگه : دیروز مامانم از مربی مون احوالاتم رو پرسید اونم گفت : ماشالا حق خودشو بلده بگیره دست بزن هم داره مامانم : ( الیته بیشتر از حق خودم رو هم بلدم بگیرم و می گیرم )